هزينههاي سنگين پيادهسازي و پيچيدگيهاي چنين سيستمهايي، مجالي براي پيادهسازي اين سيستمها در شركتهاي كوچك و متوسط باقي نميگذاشت. پس از سال 2000 ميلادي و تحول در بازار سيستمهاي
برنامهريزي منابع سازمانی ، برخي از توليدكنندگان اين سيستمها، صنايع كوچك و متوسط را به عنوان بازار محصولات خود انتخاب كرده و محصولاتي را منطبق بر نيازهاي آنها ارايه كردند. در كشور ما نيز صنايع كوچك و متوسط بخش عمدهاي از فعاليتهاي صنعتي را به خود اختصاص دادهاند. برخي از اين شركتها نيز تاكنون به سمت خريد و پيادهسازي سيستمهاي برنامهريزي منابع سازمان حركت كرده و در اين راستا اقداماتي را انجام دادهاند. در اين راستا برخي از شركتهاي پياده كننده سيستم در صنايع كوچك و متوسط داخلي به بيان تجربيات و راهكارهاي خود براي اين بخش از بازار ايران ميپردازند. در اين مقاله الزامات بهكارگيري سيستم هاي برنامهريزي منابع سازمان از ابعاد تحولات محيط كسب و كار در سطح جهاني بررسي ميشود.
جهانيسازي در صنعت باعث شده است تا در حوزه عملياتي، ديگر مفهوم صنايع كوچك وجود نداشته باشد. در حال حاضر شركتهايي كه از توان مالي، كارمندان يا مشتريان كميهم برخوردارند، بايد در سازماندهي و هدايت، شبيه شركتهاي بزرگ عمل كنند. اين شركتها با وجود اينكه در جزء كوچكي از يك زنجيره تامين فعاليت ميكنند، اما در بازار جهاني قرار دارند. از اين رو بايد به رقابت با شركتهاي بزرگ بپردازند. برخي از اين شركتها نيز همكار تجاري شركتهاي بزرگ هستند كه ادامه همكاري آنها در گرو بهرهگيري از فناوريهاي جديد كسب و كار است.
شركتهايي كه تاكنون مشتريان محدودي داشتهاند، هم اكنون بايد خود را براي ارتباط با شركتهاي مختلف در كشورهاي گوناگون با واحدهاي پول مختلف، فرهنگ متفاوت و سليقههاي مختلف آماده كرده و كالاها و خدمات خود را براي آنها عرضه كنند. اغلب اوقات براي تعامل با مليتهاي مختلف بايد كل يك محصول از واسط كاربر گرفته تا فرمها، اسناد آموزشي و ابزارهاي نمونهسازيترجمه شده و مطابق با نيازهاي مشتريان خاص آن كشور تطبيق يابد. براي اينكه شركت مذكور مورد قبول قرار گيرد، بايد خود را با اصول تجاري و قوانين دولتي كشور طرف معامله تطابق دهد. از سوي ديگر تداخل محيطهاي رقابتي در سطح جهاني باعث شده تا فنون بازاريابي و روشهاي توليد، پيچيده شود.
صنايع متوسط به سرعت ميآموزند تا از تكنولوژي به عنوان يك سلاح رقابتي استفاده كرده و خود را قادر سازند تا به كمك پردازش سفارشها و ارتباطات موثر درونسازماني و برونسازماني به صورت موثري هزينههاي خود را مديريت كنند. در اين زمينه نرم افزار برنامهريزي منابع سازمان با سادهسازي و خودكاركردن فرايندهايي كه شركتهاي كوچك را در محيط جهاني با چالش روبهرو ميكند، كمك ميكنند تا اين شركتها بتوانند با هزينه پايينتري حوزه كاري خود را در سطح جهاني گسترش دهند.
راهحلهاي تكنولوژيكي زيادي براي شركتهاي كوچك و متوسط به منظور توسعه كسب و كار در سطح جهاني وجود دارد. نرم افزار ERP كه در گذشته به عنوان يك راهكار اساسي در عمليات شركتهاي بزرگ مطرح بودند، هم اكنون توسط شركتهاي متوسط به عنوان مطمئنترين راه رقابت در بازار جهاني مورد استفاده قرار ميگيرند. به اضافه بسياري از شركتهايي كه توسط شركتهاي بزرگ در حال خريداري شدن بودهاند، دست به پيادهسازي سيستم برنامهريزي منابع سازمان زدهاند تا بهتر بتوانند با شركت يا شركتهايي كه ميخواهند متصل شوند، ارتباط برقرار كنند. شركتهاي متوسط با خريد نرمافزارهايي مانند نرمافزارهاي برنامهريزي منابع سازمان به شركتهاي فرايندگرايي تبديل شده و با استفاده از اين سيستمها ميتوانند فرايندهاي خود را به صورت موثري مديريت كنند.
جهانيسازي در صنعت باعث شده است تا در حوزه عملياتي، ديگر مفهوم صنايع كوچك وجود نداشته باشد. در حال حاضر شركتهايي كه از توان مالي، كارمندان يا مشتريان كميهم برخوردارند، بايد در سازماندهي و هدايت، شبيه شركتهاي بزرگ عمل كنند. اين شركتها با وجود اينكه در جزء كوچكي از يك زنجيره تامين فعاليت ميكنند، اما در بازار جهاني قرار دارند. از اين رو بايد به رقابت با شركتهاي بزرگ بپردازند. برخي از اين شركتها نيز همكار تجاري شركتهاي بزرگ هستند كه ادامه همكاري آنها در گرو بهرهگيري از فناوريهاي جديد كسب و كار است.
شركتهايي كه تاكنون مشتريان محدودي داشتهاند، هم اكنون بايد خود را براي ارتباط با شركتهاي مختلف در كشورهاي گوناگون با واحدهاي پول مختلف، فرهنگ متفاوت و سليقههاي مختلف آماده كرده و كالاها و خدمات خود را براي آنها عرضه كنند. اغلب اوقات براي تعامل با مليتهاي مختلف بايد كل يك محصول از واسط كاربر گرفته تا فرمها، اسناد آموزشي و ابزارهاي نمونهسازيترجمه شده و مطابق با نيازهاي مشتريان خاص آن كشور تطبيق يابد. براي اينكه شركت مذكور مورد قبول قرار گيرد، بايد خود را با اصول تجاري و قوانين دولتي كشور طرف معامله تطابق دهد. از سوي ديگر تداخل محيطهاي رقابتي در سطح جهاني باعث شده تا فنون بازاريابي و روشهاي توليد، پيچيده شود.
صنايع متوسط به سرعت ميآموزند تا از تكنولوژي به عنوان يك سلاح رقابتي استفاده كرده و خود را قادر سازند تا به كمك پردازش سفارشها و ارتباطات موثر درونسازماني و برونسازماني به صورت موثري هزينههاي خود را مديريت كنند. در اين زمينه نرم افزار برنامهريزي منابع سازمان با سادهسازي و خودكاركردن فرايندهايي كه شركتهاي كوچك را در محيط جهاني با چالش روبهرو ميكند، كمك ميكنند تا اين شركتها بتوانند با هزينه پايينتري حوزه كاري خود را در سطح جهاني گسترش دهند.
راهحلهاي تكنولوژيكي زيادي براي شركتهاي كوچك و متوسط به منظور توسعه كسب و كار در سطح جهاني وجود دارد. نرم افزار ERP كه در گذشته به عنوان يك راهكار اساسي در عمليات شركتهاي بزرگ مطرح بودند، هم اكنون توسط شركتهاي متوسط به عنوان مطمئنترين راه رقابت در بازار جهاني مورد استفاده قرار ميگيرند. به اضافه بسياري از شركتهايي كه توسط شركتهاي بزرگ در حال خريداري شدن بودهاند، دست به پيادهسازي سيستم برنامهريزي منابع سازمان زدهاند تا بهتر بتوانند با شركت يا شركتهايي كه ميخواهند متصل شوند، ارتباط برقرار كنند. شركتهاي متوسط با خريد نرمافزارهايي مانند نرمافزارهاي برنامهريزي منابع سازمان به شركتهاي فرايندگرايي تبديل شده و با استفاده از اين سيستمها ميتوانند فرايندهاي خود را به صورت موثري مديريت كنند.
روندهاي كسب و كار، مشوق استفاده از ERP
صنايع توليدي بزرگ همواره براي يك پارچه ساختن فرايندهاي عملياتي خود به سيستمهاي برنامهريزي منابع سازمان وابسته بودهاند و اين مساله به آنها اين امكان را داده تا در بازار جهاني كه همواره در حال رشد است، حضوري فعال داشته و بتوانند با برقراري ارتباطي موثر با مشتريان، خواستههاي متغير ايشان را برآورده كنند.
صنايع متوسط به طور سنتي در فضاي محدودتري فعاليت كرده و محصولات و مشتريان با تنوع كمتري را در اختيار داشتهاند. اما جهانيسازي اين شركتها را مجبور ساخته تا براي بقا در محيط رقابتي در سطح جهاني عمل كنند. اين شركتها بايد بتوانند از عهده خواستههاي گوناگون مشتريان برآمده و دامنه فعاليتهاي خود را به مناطق جغرافيايي گوناگون گسترش دهند. چنين عواملي باعث شده است كه ديگر روشهاي سنتي مديريت و فرايندهاي عملياتي سنتي چندان مورد قبول نبوده و بهرهگيري از سازمانهاي فرايندگرا ضرورت يابد. به عبارت ديگر شركتهاي كوچك و متوسط ديگر نميتوانند با ابزارها و روشهاي سنتي به رقابت در بازار جهاني بپردازند. سيستم برنامهريزي منابع سازمان مهمترين راهكاري است كه ميتواند فرايندها، تجربيات و ساختار مديريتي منطبق بر نيازهاي كسب و كار جديد را براي شركتهاي كوچك و متوسط به همراه داشته باشد.
صنايع متوسط به طور سنتي در فضاي محدودتري فعاليت كرده و محصولات و مشتريان با تنوع كمتري را در اختيار داشتهاند. اما جهانيسازي اين شركتها را مجبور ساخته تا براي بقا در محيط رقابتي در سطح جهاني عمل كنند. اين شركتها بايد بتوانند از عهده خواستههاي گوناگون مشتريان برآمده و دامنه فعاليتهاي خود را به مناطق جغرافيايي گوناگون گسترش دهند. چنين عواملي باعث شده است كه ديگر روشهاي سنتي مديريت و فرايندهاي عملياتي سنتي چندان مورد قبول نبوده و بهرهگيري از سازمانهاي فرايندگرا ضرورت يابد. به عبارت ديگر شركتهاي كوچك و متوسط ديگر نميتوانند با ابزارها و روشهاي سنتي به رقابت در بازار جهاني بپردازند. سيستم برنامهريزي منابع سازمان مهمترين راهكاري است كه ميتواند فرايندها، تجربيات و ساختار مديريتي منطبق بر نيازهاي كسب و كار جديد را براي شركتهاي كوچك و متوسط به همراه داشته باشد.
اتحاد و روابط تجاري بلندمدت عامل گرايش به ERP
همكاري با شركتهاي بزرگ نيز انگيزهاي براي گرايش شركتهاي كوچك و متوسط به سمت سيستمهاي برنامهريزي منابع سازمان به شمار ميآيد. گرايش به جهانيسازي تركيبي از شركتها را در زنجيره تامين به وجود آورده كه قادر هستند خود را با نيازهاي چند مليتي، چند زباني، چند پولي و چند فرهنگي تطبيق دهند. همچنان كه توليدكنندگان بيشتري يك پارچه ميشوند، شركتها متوجه ميشوند كه در حال حاضر كار آنها بيش از مديريت عمليات در يك كارخانه هستند، آنها بايد بتوانند به برقراري ارتباطات نزديك با ساير اعضاي زنجيره تامين پرداخته و خود را به سرعت با آنها خصوصا با نيازهاي مشتريان هماهنگ سازند. در اين زمان سيستم برنامهريزي منابع سازمان براي ايجاد يك پارچگي بين زنجيره تامين و هماهنگ كردن فعاليتهاي عملياتي اعضا نقشي حياتي برعهده دارد.
ابزار استراتژيك براي توليد ناب
اتلاف در فرايندهاي كسب و كار بر شركتهاي متوسط تاثيرگذار بوده و اين شركتها را با منابع محدودتري نسبت به شركتهاي بزرگ مواجه كرده است. تكنيك توليد ناب براي بقاي شركتها در بازار جهاني ميتواند بسيار حياتي باشد. به صورت ايدهآل بسياري از محيطهاي توليدي بايد ناب باشند، اما در عمل چنين نيست. خصوصا براي شركتهايي كه تجربه كمتري در زمينه بازار جهاني دارند، توليد بيش از حد، موجودی سربار، فواصل طولاني براي انتقال، هدر رفتن منابع، قطعات دوبارهكاري شده، فرايندهاي غيرضروري و زمان تلفشده ميتواند بهرهوري، سرعت، كيفيت و در نهايت بقاي شركت را با خطر روبهرو كند. توليد ناب با انعطافپذير ساختن فرايندها ميتواند كارآيي شركت را بالا برده و هزينههاي توليد را به شدت كاهش دهد. توليد ناب بازنگري فرايندها، بازمهندسي آنها، شكلدهي فرايندها و ساختار ناب براي كاهش و حذف اتلافها است. سيستم برنامهريزي منابع سازمان نيز با ارايه فرايندهاي استاندارد، بهينه و يك پارچه به حذف اتلاف كمك ميكند.
سيستمهاي برنامهريزي منابع سازمان در حال تبديل به ابزاري هستند كه نه تنها براي بقا، بلكه براي ايجاد مزيت رقابتي در روش توليد ناب بهكار گرفته ميشوند. در همان حال كه سيستمهاي برنامهريزي منابع سازمان از اتلاف جلوگيري كرده و هزينهها را كاهش ميدهند، به شركتهاي متوسط نيز كمك ميكنند كه در بازار رشد كرده و سهم بازار خود را افزايش دهند. با تزريق فرايندهاي ناب، يك توليدكننده قادر ميشود تا در مدت زمان كمتري، كالاها را به دست مشتريان برساند. زيرا به واسطه اين كار، زمان تحويل كاهش پيدا ميكند. زماني كه هزينههاي توليد كاهش يابد، شركتهاي متوسطي كه از سيستم برنامهريزي منابع سازمان سود جستهاند، ميتوانند در ارتباطات خود با مشتريان انعطافپذيرتر عمل كرده و با كسب اعتبار در بازار سهم خود را افزايش دهند. سيستم برنامهريزي منابع سازمان به عنوان يك سيستم پشتيباني عمل كرده و با تزريق فرايندهاي ناب به چارچوب شركتهاي متوسط باعث ميشود تا اين شركتها بتوانند در بازار زنده مانده، به رقابت پرداخته و در نهايت پيشرفت نمايند.
سيستمهاي برنامهريزي منابع سازمان در حال تبديل به ابزاري هستند كه نه تنها براي بقا، بلكه براي ايجاد مزيت رقابتي در روش توليد ناب بهكار گرفته ميشوند. در همان حال كه سيستمهاي برنامهريزي منابع سازمان از اتلاف جلوگيري كرده و هزينهها را كاهش ميدهند، به شركتهاي متوسط نيز كمك ميكنند كه در بازار رشد كرده و سهم بازار خود را افزايش دهند. با تزريق فرايندهاي ناب، يك توليدكننده قادر ميشود تا در مدت زمان كمتري، كالاها را به دست مشتريان برساند. زيرا به واسطه اين كار، زمان تحويل كاهش پيدا ميكند. زماني كه هزينههاي توليد كاهش يابد، شركتهاي متوسطي كه از سيستم برنامهريزي منابع سازمان سود جستهاند، ميتوانند در ارتباطات خود با مشتريان انعطافپذيرتر عمل كرده و با كسب اعتبار در بازار سهم خود را افزايش دهند. سيستم برنامهريزي منابع سازمان به عنوان يك سيستم پشتيباني عمل كرده و با تزريق فرايندهاي ناب به چارچوب شركتهاي متوسط باعث ميشود تا اين شركتها بتوانند در بازار زنده مانده، به رقابت پرداخته و در نهايت پيشرفت نمايند.
كاهش هزينه شركتهاي متوسط با بهرهگيري از ERP
مديريت هزينه شرط بقا در بازار رقابتي امروز است. شركتهاي بزرگ در زنجيره تامين براي تطابق با نيازهاي مشتريان سعي ميكنند تا حد امكان هزينهها را به سمت تامينكنندگان خود انتقال دهند. در اين حال شركتهاي كوچك و متوسط كه تامينكننده شركتهاي بزرگ ميباشند، سيستم برنامهريزي منابع سازمان را به عنوان يك راهكار مديريت هزينه انتخاب ميكنند. شركتهاي متوسط دريافتهاند كه اطلاعات با كيفيت مناسب در سيستمهاي برنامهريزي منابع سازمان ميتواند به طور موثري به آنها كمك كند كه به فشارهاي وارده به درستي پاسخ داده و با كارآيي بالاتري حركت نموده و نابتر توليد كنند.
پاسخ به نياز پاسخگويي در شركتهاي كوچك و متوسط
در تكنيكهايي مانند توليد به هنگام (Just in Time) و سيستمهايي كه در آن تامينكنندگان و مشتريان به يكديگر وابسته باشند، پاسخگويي يك امر بسيار مهم و حياتي بشمار ميرود. اگر مشكلات فرايندي در هر كدام از اجزاي سيستمهاي
برنامهريزي منابع سازمان رخنه كرده باشد، اين موضوع ميتواند كارآيي و كيفيت تك تك اجزاي زنجيره را با مشكل روبهرو كند. سيستمهاي برنامهريزي منابع سازمان به توليدكنندگان كمك مينمايند تا عمليات خود را كنترل كرده، مشكلات را بهسرعت شناسايي كرده و با برطرف كردن گلوگاهها به سراغ علل ريشهاي بروند.
چالشها و فرصتها
سيستمهاي اوليه برنامهريزي منابع سازمان منطبق بر نيازهاي شركتهاي بزرگ تهيه شده و اين شركتها به عنوان مشتريان اصلي اين سيستمها به شمار ميرفتند. زماني كه بخش عمدهاي از شركتهاي بزرگ از اين سيستمها بهرهمند شده و بازار اين سيستمها در بخش شركتهاي بزرگ به نوعي اشباع شد، توليدكنندگان به فكر افتادند كه سيستمهايي را مناسب با نيازمنديهاي شركتهاي كوچك و متوسط عرضه كنند. در حال حاضر توليدكنندگان بزرگ سيستمهاي برنامهريزي منابع سازمان محصولاتي را براي شركتهاي كوچك و متوسط عرضه كردهاند. برخي از توليدكنندگان نيز تنها بر شركتهاي كوچك و متوسط متمركز شدهاند. از اين رو به نظر ميرسد كه بازار شركتهاي كوچك و متوسط بازاري جذاب براي توليدكنندگان اين محصولات باشد. با رونق اين بازار قدرت چانهزني شركتهاي كوچك و متوسط نيز افزايش يافته و آنها ميتوانند خواستها و نيازهاي خود را به توليدكنندگان تحميل نموده و سيستمهايي را منطبق بر نيازهاي خود درخواست نمايند. به علاوه سيستمهاي يك پارچه شركتهاي كوچك و متوسط بايد قابليت برقراري ارتباط و انطباق با سيستمهاي شركتهاي بزرگ همكار آنها را داشته باشند. نسل جديد سيستمهاي برنامهريزي منابع سازمان قابليتهاي مناسبتري را براي شركتهاي كوچك و متوسط به همراه خواهد داشت. زيرا بخش عمدهاي از بازار آينده اين سيستمها در اختيار چنين شركتهايي خواهد بود.
شركتهاي كوچك و متوسط نيز از اين رهگذر ميتوانند به صورت مطمئنتري در بازار جهاني به فعاليت بپردازند.
شركتهاي كوچك و متوسط نيز از اين رهگذر ميتوانند به صورت مطمئنتري در بازار جهاني به فعاليت بپردازند.
الزامات بهكارگيري سيستمهاي برنامهريزي منابع سازمان ( ERP ) در شركتهاي كوچك و متوسط