کارآفرینی سازمانی

از اوایل دهه 80 بعد دیگری از فعالیتهای کارآفرینانه در کسب وکار مورد توجه قرار گرفت که به نام کارآفرینی سازمانی مشهور شده است.

از اوایل دهه 80 بعد دیگری از فعالیتهای کارآفرینانه در کسب وکار مورد توجه قرار گرفت که به نام کارآفرینی سازمانی مشهور شده است. این نوع کارافرینی شباهت بسیاری  با کارآفرینی مستقل دارد(در قالب تاسیس یک واحد جدیدکسب و کار )دارد و تنها تفاوت آن در این است که کارآفرین ،درون سازمانی که از قبل وجود دارد عمل می نماید.

در واقع فرد کارآفرین در سازمانهایی که از قبل آماده شده اند (معمولا سازمانهای بزرگ)همخچون یک کارآفرین مستقل فعالیت می نمایند و فعالیتهای وی رائه محصولات،خدمات و فرایند های جدید در چارچوب سازمان فعلی است که شرکت ها را به سوی رشد و سود آوری سوق می دهد .فرایند مذکور نیز کارآفرینی  سازمانی نامیده شده است.البته این اولین گام در جهت نهادینه کردن فعالیت های کارافرینی در سازمانهای موجود است.به تریتب مفهوم تیم های کار آفرینی و سازماندهی آنها  در سازمانها و تبلور و تسری فرهنگ کار آفرینی در کل شرکت شکل گرفت و مفهوم جدیدی از کارآفرینی به نام کارآفرینی شرکتی پدیدار شد که در آن کل شرکت و کارکنان آن دارای روحیه کارآفرینی  هستند. اما چرا فعالیت های  کار آفرینا نه متوجه درون سازمان های از قبل ایجاد شده (معمولا سازمانهای بزرگ یا دولتی بوروکرات) شد؟

مهمترین علل پیدایش کارآفرینی سازمانی و بعد کارآفرینی شرکتی را می توان این گونه برشمرد:

1. افزایش رقابت در بازار

2. خروج شایسته ترین کارکنان شرکت که دارای روحیه کارآفرینی (نوآوری ، مسولیت پذیری، مخاطره پذیری هستند و اقدام آنها به کارآفرینی مستقل در نتیجه دو عامل فوق و دیگر عوامل تاثیر گذار در بازار ، نسبت به شیوه های سنتی مدیریت در شرکتها بی اعتمادی ایجاد شد . همچنین دوران قائم به فرد بودن شرکت ها و موفقیت انها در حال گذر بود .بنابراین آنچه مورد توجه شرکت ها قرار گرفت شناسایی علل ترک افراد با روحیه کارآفرینی و در نتیجه کاهش استعدادهای کارآفرینی شرکت با توجه به ماهیت شرکت های بزرگ (و همچنین شرکت های دولتی ) و سپس تلاش در جهت رفع آن موانع و محدویتها بود . در واقع از پیدایش این مفهوم جدید از کارآفرینی ، شرکت ها با چالش هایی در این ارتباط روبرو شده اند که با توجه به میزان اختلافی که بین وضعیت موجود ومطلوب وجود داشته است از یک طرف و شدت رقابت در بازار و میزان وابستگی صنعت مورد نظر به فغعالیت های خلاقانه و کارآفرینانه از طرف دیگر ،تصیمم گیری کرده اند .به عنوان نمونه در صنایع پیشرفته و دانش محور که اساسی ترین عامل بقا  و رشد آنها نوآوری و کار آفربینی است ، ضرورت توسعه سازمان در راستای نهادینه سازی فرهنگ کارآفرینی  و حرکت به سوی کارآفرینی شرکتی ،ملموس ترین و حیاتی ترین بوده است.بدین ترتیب طی دو دهه اخیر ، ابعاد مختلف شرکت های کارآفرین مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته  وبا شرکت های غیر کارآفرین با ساختار سنتی مقایسه گردیده است.

1.بعد اول :استراتژی ( تعهد)

سازمان های پایدار وابستگی زیادی به استراتژی های کارآفرینانه (آینده نگرانه) در برابراستراتژی های سازگارانه با شرایط دارند تا بتوانند تلاطنم ها و ناپایداری ها ی محیطی را پشت سر گذارند. سرعت تغیرات تکنولوژی ،تقاضای مشتری و ارزشهای اجتماعی سازمان ها را وادرا می کتد تا به جای منابع گرا بودن فرصت گرا باشند .

2.بعد دوم: مدیریت ریسک (تعادل)

در یک سازمان کارآفرین ،تعهد استراتژیک نیبت به فرصت ها و تمرکز بر اهداف بلند مدت باید از طریق فرایند های مناسب مدیریت ریسک تعدیل شود. سازمان های کارآفرین با تخصیص مقادیر کم و مرحله ای منابع به فعالیت های کارآفرینانه و مخاطره آمیز جدید ، قادرند تا به چالش ها و فرصت های پیش بینی نشده با انعطاف بیشتری پاسخ دهند. با تخصیص گام به گام منابع (به جای تخصیص کل منابع در یک زمان) ،مدیریت می تواند موفقیت بالقوه فعالیت های  کار افرینانه را در هر مرحله ارزیابی کرده و به منظور توزیع ریسک ،منابع مورد نیاز را از جا های دیگر تامین کند . این رویکرد در محیطی که تغیر از ویژگی های اصلی آن است ، باعث تسریع رشد میشود .

3.بعدسوم: یکی از موانع اصلی کارآفرینی در سازمانهای بزرگ و همچنین دولتی ،مقاومت گسترده در برابر تغیر است که ناشی از تمایل به اشتغال در امور جاری است. ساختار فرهنگ کارآفرینانه مبتنی بر پذیرش و مدیریت تغیر و خلق احتمالات جدید است.به منظور تقویت خلاقیت و ریسک پذیری کارکنان ،آنها به محیطی ایمن وآزاد در تجربه کردن بدون نگرانی از جبران ابتکارات ناموفق خود ، نیاز دارند.

4.بعد چهارم:ساختار سازمانی

ساختار سازمانی ، چارچوبی  را مشخص می کند که در آن سرعت و میزان توانایی تغیر در سازمان تعین میشود. سازمانهای کارآفرین باید تمرکز زدا ، منعطف ، و تجربه گرا  باشند. ساده ترین راه برای توسعه کارآفرینی در سازمانهی سنتی بزرگ ،ایجاد واحدی جداگانه با تفویض اختیارات لازم برای نوآوری است. این امر محیطی را خلق میکند که هر دو جنبه کسب و کار را حفظ میکند. به صورتیکه واحد کارآفرینی به گونه ای آزاد از سیستم ها و رویه عمل میکند و ازطرف دیگرمنابع فعالیت های تجاری فعلی از ریسکهای مفرط و بی ثباتی محفوظ است.

5.بعد پنجم:سیستم ها

از آنجایی که کارآفرینان تمایل به مسولیت پذیزی واستقلال در حیطه مسولیت دارند سازمانهای خلاق و کارآفرین بمئطور مشخص با ارتباطات باز و تفویض اختیار گسترده شناخته میشوند. بدیهی است که بهر حال بعضی از تصمیم گیریها در این سازمانها متمرکز می ماند ولی عمده تصمیم گیریها سلسله وار به هم مرتبط و متاثر از هم است. و مکانیزمهایی وجود دارد که بازخورد تصمیم گیری افراد به آن باز میگردد که این امر موجب بهبود کیفیت تصمیمات آینده میشود. چون جریان دو طرفه اطلاعات و مسولیت پذیری ،خلاقیت تمامی کارکنان را تقویت کرده و از طرف دیگر یک مکانیزم خود اصلاحی را فراهم می نماید .بدین ترتیب سازمانهای کارآفرین ارتباطات و تشریک مساعی را جایگزین دستور دهی و کنترل از بالا می کنند تا کیفیت و سرعت تصمیم گیری بهبود یابد.

6.بعد ششم: انگیزش

سیستم های ارزیابی و تقدیر سنتی بر نتایج کوتاه مدت تمرکز داشته است و بالطبع رفتارهای قابل پیش بینی  و ایمن را تشویق می کردند . سازمانهای کارآفرین باید برپایه عملکرد دراز مدت اشخاص تاکید داشته باشند ،نه تلاشهای گروهی کارکنان ،گرچه کارآفرینان عمدتا دارای انگیزسشهای درونی هستند و تمایل به آزادی و دستیابی به منابع شرکت و تجارب یادگیرنده دارند ولی آنها نیز هدفمند بوده و انتظار پاداش ،بازخور و تقدیر را از جانب شرکت دارند. سیستم مناسب تقدیر برای این اشخاص بدون محدودیت بوده و برای هر شخص باید پاداشهای مختص به او را در نظر گرفت به گونه ای که از بین چند گزینه ، اختیار انتخاب پاداشی را داشته باشد که بیشترین انگیزش را به او میدهد.

7.بعد هفتم:

همانطورکه می دانیم محیط رقابتی شرکت های بسیار پویا و متغیر است و یادگیری مهارتهای نقش گرا و فعالیت گرا که در سازمانهای صنعتی متداول است به سرعت منسوخ میشود. سازمانهای کارآفرین ،آموزشهای مستمری را پیشنهاد میکنند که مشوق تفکر خلاقانه ویکپارچه بودن باشند و توانایی تیمی و شبکه های پشتیبان سازمان را تقویت نمایند . تجارب یادگیری می تواند شامل مواردی بیش از شرح شغل بوده و فعالیت های خاص را که مد نظر اشخاص است نیز در بر گیرد . همچنین مشارکت در تیمهای چند وظیفه ای هم مشمول تجارب یادگیری می شود. بنابراین همانطوری که مشاهده میشود ،در فرایند کارآفرینی سازمانی و کارآفرینی شرکتی ،عوامل دیگری نیز علاوه بر عوامل فردی و محیطی به عنوان وررودی های موثر بر موفقیت آنها مطرح است که بنام عوامل سازماننی مشهور ند.این عوامل همان چالشهای رودر روی افراد کارآفرین در شرکتها است که در طی هفت بعد کارآفرین گرایی مورد بررسی قرار گرفت .بدین ترتیب تا به اینجا موانعی  که سازمانهی بزرگ و یا دولتی در مسیر حرکت به سوی کارآفرینی شرکتی با آنها مواجه هستند (عوامل سازمانی ) تشریح و تحلیل شد و با تصویر متعالی از شرکت های کارآفرین گرا مقایسه گردید ، ساختار این گونه شرکتها بر مبنای همان مفهوم کار آفرینی و ارزش آفرینی استوار است . آنچه در این میان حائز اهمیت است ارائه مدلی عملیاتنی به منظور فرام کردن راهنمایی جهت حرکت در مسیر کارآفرینی شرکتی و در راستای ارزشهای تعالی کارآفرینی است که به تصویر کشیده شد .

3. مدل کارآفرینی شرکتی

در این بخش بر مبنای ساختاری که استاپفورد و بادن فولر (1994)برای کارآفرینی شرکتی پیشنهاد کرده اند مدلی اجرایی ارائه میشود. این دو محقق سه لایه برای کارآفرینی شرکنتی پیشنهاد می کنند :

1.       ایجاد کسب و کار های جدید درون سازمان (کارآفرینی سازمانی با ایجاد واحد های کسب و کار درون شرکت مادر )

2.       تبدیل و تجدید ساختار سازمانهای موجود (ساختار شکنی داخلی)

3.       تغیر قواعد رقابت در صنعت مورد نظر (ساختار شکنی محیطی )

بر مبنای این ساختار ،چهار نوع کارآفرینی شرکتی در قالب چهار لایه ارائه میشود:

1.    کارآفرینی سازمانی: افراد کارآفرین در یک سازمان ، ایده های جدید خود را ارائه می کنند و سازمان بر آنها سرمایه گذاری کرده و هر کدام از کارآفرینان ،واحد های کسب و کار خود را درون سازمان مدیریت می کنند .

2.    تبدیل واحد های کسب و کار به تیم های کارآفرینی درون سازمان که به مشتریان خود (داخلی و خارجی) متمرکز هستند . تیم های یاد شده به صورت مستقل تصمیم گیری می کنند و تخصیص منابع بر پایه عملکرد واحدها صورت میگیرد. در واقع واحدهای کسب و کار در قالب تیم های کارآفرینی می توانند مبتنی بر مشتریان خود از شرکت مادر جدا شوند .

3.    کارآفرینی نوع سوم: بیشتر مبتنی بر کارآفرینی مدیریت ارشد (از طریق یک گروه نوآوری ویزه) است. ایده های جدید از طریق ارتباطات سلسله مراتبی با مباحثات گروهی بیان شده و از کارکنان دعوت می شود که مسولیت اجرای ایده ها را بر عهده گیرند. در اینجا تاکید بیشتر بر ریسک پذیری  و آینده نگری است تا نوآوری.

4.    کارآفرینی شرکتی :شکل تکامل یافته کارآفرینی شرکتی در این لایه ظهور میکند و در آن کل سازمان به عنوان یک کارآفرین رفتار میکند. این نوع کارآفرینی ترکیبی از سه نوع کارآفرینی فوق را در بردارد. هدف در اینجا نوآوری و کارآفرینی کل سازمان و تخصیص منابع به آن به منظور تغیر قواعد بازی در صنعت است.

_ توانمند سازی های کارآفرینی شرکتی

حرکت در مسیر کارآفرینی شرکتی ، مانند کارآفرینی مستقل مبتنی بر عواملی امکانپذیر است که قبلا در قالب عوامل فردی و محیطی بررسی شده است . در کارآفرینی شرکتی ،علاوه بر موارد فوق عوامل دیگری نیز مطرح می شود که به نام عوامل سازمانی از آن یاد می کنند . این عوامل در قالب هفت بعد کارآفرینی گرایی سازمانها در بخش قبل شرح داده شد. در واقع مجموعه عوامل فردی ، سازمانی و محیطی در تعامل با یکدیگر در موفقیت کارآفرینی شرکتی نقش ایفا می کنند در این میانه توجه به فاکتورهای توانمند ساز (مرتبط با عوامل مذکور) در مسیر کارآفرینی شرکتی در قالب سه بعدذیل بررسی می شود :

·       نوآوری

·         ریسک پذیری

·         آینده نگری

این بعد توانمنئد ساز ، به فرهنگ عمومی شرکت که جزو عوامل سازمانی است ، می پردازد.

بعد قابلیتها: این توانمند ساز بر تامین قاتلیتهای مورد نیاز کارآفرینی از طریق آموزش ، توسعه و استخدام کارکنان واجد شرایط تاکید دارد .

_مهارتهای چند وظیفه ای کسب و کار

_آموزش سه ویژگی مورد تاکید کارآفرینی (نوآوری ، ریسک پذیری، آینده نگری)

_استخدام کارکنان واجد سه ویژگی یاد شذه.

این بعد عمدتا به عوامل فردی ( یکی از ورودی های فرایند کارآفرینی)موثر بر کارآفرینی شرکتی و موضوع یادگیری به عوامل سازمانی مرتبط است.

بعد کنترل :این بعد شامل سیاستهاومتدلوژی اندازه گیری فعالیت کارآفرینانه درسازمان میشود. می توان

این توانمند ساز را در قالب پایش عملکرد و اطلاع رسنانیبه مدیریت ارشد نیز بررسی کرد :

اندازه گیری فعالیت کارآفرینانه

ارزیابی علل شکست

ارزیابی اثرات کوتاه مدت و بلند مدت در سازمان

این بعد عمدتا متاثر از ابعاد انگیزش و استراتژی از مجموعه عوامل سازمانی است. دیگر ابعاد عوامل سازمانی در طی لایه های کارآفرینی شرکتی شرح داده می شوند.(ساختار ،سیستم ها،مدیریت ریسک و استراتژی).

مشاوره

این فرصت را دارید که از مشاوره رایگان تسهیل گستر استفاده نمائید.
کارآفرینی سازمانی
تسهیل گستر 02 تیر 1388
این پست را به اشتراک بگذار
بایگانی
ورود | ثبت نام افزودن نظر


مديريت بحران سازماني
نگرش سنتي به مديريت بحران، براين باور بود که مديريت بحران يعني فرو نشاندن آتش؛ به اين معني که مديران بحران در انتظار خراب شدن امور مي‌نشينند و پس از بروز ويراني، سعي مي‌کنند تا ضرر ناشي از خرابيها را محدود سازند. ولي به تازگي نگرش به‌اين واژه عوض شده است
ارتباط با ما +
چت آنلاین
تماس با ما
دفتر تبریز: 041-51288000
دفتر تهران: 021-91012569
درخواست مشاوره و یا دمو